لباسای خوشمل مامانی
چندتاازلباس قشنگای دخملی ن انازم چه دوره ای که تودل مامانی بودی چه بعد بدنیا اومدنت من وبابایی باکلی شور و شوق برات لباس خریدیم. حالا عکس چندتاشو اینجامیذارم تابرات یادگاری بمونه. من فدای دخمل کوچولوم بشم ...
لباس تابستونی نفس مامانی
حنانه جون خوش اومدی
دخترم حنانه خندید
مادر جون آرزوم بود که بتونی بخندی و امروز خندیدی وقتی باهات حرف میزدیم پی ما و صدامون میگشتی و تا دست کنار لپت میذاشتیم میخندیدی از اون لحظه ها نشد شکار کنم ولی عکسای امروزت رو میذارم تا بهت نشون بدم بزرگ شدی و بگم تو این روز اولین بار متوجه شدی ما در صدد خندوندن تو بودیم عشقم ...
وقتی خوابی مثل پری می مونی.....
عکس های دخملی وقتی خوابه روببینید که مثل فرشته ها میمونه... ...
سیدمهدی وسیدامیرمحمد
اینا پسر عمه های حنانه زهرا جونن که خیلی شیطون تشریف دارن و آقا آ قا بزرگتره مهدی جونه 13 ساله آقا کوچکتره امیر محمد 5 ساله و عاشق حنانه جون اینجا یه لاکپشت پیدا کردن که امیر محمد میگه الا و بلا این کفشدوزکه همین و بس ...