حنانه زهرای مامانیحنانه زهرای مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
حانیه زهرای مامانیحانیه زهرای مامانی، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه سن داره

❤ღ حنانه زهرا دختربهشتی ღ❤

لباسای خوشمل مامانی

        چندتاازلباس قشنگای دخملی ن انازم چه دوره ای که تودل مامانی بودی چه بعد بدنیا اومدنت من وبابایی باکلی شور و شوق برات لباس خریدیم. حالا عکس چندتاشو اینجامیذارم تابرات یادگاری بمونه. من فدای دخمل کوچولوم بشم             ...
12 خرداد 1392

دخترم حنانه خندید

مادر جون آرزوم بود که بتونی بخندی و امروز خندیدی وقتی باهات حرف میزدیم پی ما و صدامون میگشتی و تا دست کنار لپت میذاشتیم میخندیدی از اون لحظه ها نشد شکار کنم ولی عکسای امروزت رو میذارم تا بهت نشون بدم بزرگ شدی و بگم تو این روز اولین بار متوجه شدی ما در صدد خندوندن تو بودیم عشقم           ...
7 خرداد 1392

سیدمهدی وسیدامیرمحمد

اینا پسر عمه های حنانه زهرا جونن که خیلی شیطون تشریف دارن و آقا                          آ قا بزرگتره مهدی جونه 13 ساله آقا کوچکتره امیر محمد 5 ساله و عاشق حنانه جون اینجا یه لاکپشت پیدا کردن که امیر محمد میگه الا و بلا این کفشدوزکه همین و بس ...
7 خرداد 1392

مادرم مهربانم نوه دار شدنت مبارک

مادرم مهربانم تازه میفهمم چقدر روز وشب ها را برای خوشی من از خوشی هایت گذشتی من سپاسگزارت هستم و شاد و سر مستم که زیر سایه تو و پدر مهربان مادر شدم خدایا هزاران شکر و حمد مرا بپذیر راحت بخواب کودکم در آغوش مادربزرگت که همانند من بلکه فراتر ازمن دوستت دارد   حنانه:عجیج دوستت دارم ...
7 خرداد 1392

سیب کنار من باشه و من گاز نزنمش محاله..........

این سیبا شانس آوردن که هنوز مرواریدام نیش نزدن بیان بیرون وگرنه الان از هرکدومشون دو تا گاز میگرفتم تا جیغ بزنن هههههههههههههه   مامانی جیگرم ایشالله ببینم روزیکه دندونات در بیاد و گاز بگیری همونطور که آرزو داشتم بیای تو دلم بیای به دنیا که شکر خدا دیدم و ایشالله آرزوهای دیگرو هم میبینم ایشالله ...
7 خرداد 1392

50 روزگی حنانه زهرا

    عزیزم 50 روزه که ما همیشه با توییم با تو نهار میخوریم با تو شام میخوریم با تو بیرون میریم با تو میخوابیم این روزا به من و بابات مبارک و از خدا ممنونیم که حس مادر شدن و پدر شدن رو به ما هدیه داده ...
7 خرداد 1392